چقدر ثانیه ها نامردند
گفته بودند که بر می گردند
برنگشتند
و پس از رفتنشان
بی جهت عقربه ها می گردند
آه این ثانیه های نامرد
چه بلایی به سرم آوردند
نه به چشمم افقی
بخشیدند نه ز بغضم
گره ای وا کردند
از چه رو سبز بنامم
به دروغ لحظه هایی
که یکایک زردند
لحظه ها همهمه هایی
موهوم لحظه ها فاصله هایی
سردند آه بگذار ز پیشم
بروند لحظه هایی که
یکایک دردند
نظرات شما عزیزان:
تنها همانی ارامت می کند که دلت را اتش زده